♡مثبت های باحجاب♡
برای کسانی که معنی حجاب رو فهمیدن و دوست دارن که بفهمن
|
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،
مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت،
یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،
او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری
گ... می خوری تو و هفت جد آبادت …
خجالت نمی کشی؟ …
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های
مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد،
همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین،
دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن،
من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم …
حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود،
آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
نظرات شما عزیزان: